من همونم که هميشه غم و غصه بي شماره
اونيکه تنهاترينه حتي سايه هم نداره
اين منم که خوبيامو کسي هرگز نشناخته
اونکه در راه رفاقت همه هستيشو باخته
هر رفيقي با من دو سه روزي همسفر شد
ادعاي هر رفاقت واسه من چه زودگذر بود
هرکي با زمزمه عشق دو سه روزي عاشقم شد
عشق اون باعث زجر همه دقايقم شد
اونکه عاشقم بود عمري از جداشدن مي ترسيد
همه هراس و ترسش به دروغش نمي لرزيد
چه اثر ازين صداقت چه ثمر ازين رفاقت
وقتي قد سر سوزن به وفا نکرديم عادت.....