ღای دریغاღ
سیب سرخی را به من بخشید و رفت عاقبت بر عشق من خندید و رفت اشک در چشمان سردم حلقه زد بی مروّت گریه ام را دید و رفت گاهی آنقدر غرق در آرزوهایت هستی که فراموش میکگنی آرزوی کسی هستی کاش در دهکده عشق فراوانی بود توی بازار صداقت کمی ارزانی بود
نوشته شده در شنبه 90/5/22ساعت
12:39 عصر توسط soheila نظرات ( ) | |
نوشته شده در شنبه 90/5/22ساعت
10:29 صبح توسط soheila نظرات ( ) | |
نوشته شده در شنبه 90/5/22ساعت
10:9 صبح توسط soheila نظرات ( ) | |
Design By : RoozGozar.com |